شعر شب یلدا ۱۴۰۰ حافظ سعدی و سهراب سپهری و دیگران
شعر برای شب یلدای ۱۴۰۰ حافظ شیرازی
بر سر آنم که گر ز دست برآید
دست به کاری زنم که غصه سر آید
خلوت دل نیست جای صحبت اضداد
دیو چو بیرون رود فرشته درآید
صحبت حکام ظلمت شـب یلداست
نور ز خورشید جوی بو که برآید
بر در ارباب بیمروت دنیا
چند نشینی که خواجه کی به درآید
ترک گدایی مکن که گنج بیابی
از نظر ره روی که در گذر آید
صالح و طالح متاع خویش نمودند
تا که قبول افتد و که در نظر آید
بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر
باغ شود سبز و شاخ گل به بر آید
غفلت حافظ در این سراچه عجب نیست
هر که به میخانه رفت بیخبر آید
_______________________
شعر شب یلدای ۱۴۰۰ سهراب سپهری
هدیه دادی دیدهی نویی به من
یک نگاه تازهای بر قاب من
این دلم وابسته شد به این سخن
دم گرفت آرامشی از این سخن
دختر شبهای سرد ماه دی
خو گرفت با شعر تو در ماه دی
حرف دل را از دلت تو پس زدی
غم به روی غم، غمی را پس زدی
من به دنیای تو مجذوبم هنوز
به دیار قلب تو، حس دارم هنوز
توشدی سهراب شعر این زمان
یک جهانی در جهان در این زمان
در دلم راهی پر از پیچ مسیر عشق بود
شوق دیدار دلی، احساس گون از عشق بود
شامگاهان قلب من غوغا به پا میکرد، وای
خواب من تعبیر بی تاب غمی از عشق بود
_______________________
نغمه مستشار نظامی شعر برای شب یلدای ۱۴۰۰
یلدا شب بلند غزلهای مشرقی است
میلاد هر ترانه زیبای مشرقی است
آهسته میرسند به مقصد ستارهها
مهتاب گاهواره رویای مشرقی است
سرما حریف قصه مادربزرگ نیست
دستش لحاف کرسی گرمای مشرقی است
«از هرچه بگذری سخن دوست خوشتر است»
حافظ دوای روح و مسیحای مشرقی است
سیب و انار و پسته، شیرین و ترش و شور
طعم اصیل یک شب یلدای مشرقی است
حالا که دوستان همه جمعند دف بیار
چشم انتظار صد دل شیدای مشرقی است
یلدا شب یکی شدن آفتاب و ماه
میلاد هر ترانه زیبای مشرقی است
_______________________
سامان فخارزاده کرمانی شعر درمورد شب یلدا
جواب آرزو فقط رسیدنم به طرف کو
رسیدنم به طرف کو فقط جواب آرزو
نمیشود گذشتنم شوم به رنگ دیگری
کدام جاده بگذرم؟ کدام ره؟ کدام سو؟
سبو شکسته مینهم به هر کجا که یاد تو
تو یاد من در این خزان چگونه میکنی؟ بگو
شکوه این شبی گران به رفتنت چه بیشکوه
چه باشکوه بزمتان بدون من به های و هو
چه بادهها به جام زر چه اشکهای بیثمر
نخواندنم چه مختصر غریبهای به رسم و خو
دریغ کز شبم دگر توقعی نداشتن
دریغ کز خزان که شد دوباره یاد هجر او
انار را شکستهام به دانه دانه، چون دلم
شکست رسم رفتنت به دانه خون به خانه جو
به آخرین شبش رسید فصل دل شکستگان
چه دی رسیدنی شده به اشکهای مو به مو
_______________________
علی واشقانی شعر برای شب یلدا
شب یلدا همیشه جاودانی است
زمستان را بهار زندگانی است
شب یلدا شب فر و کیان است
نشان از سنت ایرانیان است
شب یلدا و وصف بی مثالش
خداوندا مخواه، هرگز زوالش
شب یلدا فراتر از همه شب
نبینم هیچ کس افتاده در تب
شب یلدا ز حزن و غم مبراست
بساط شادمانیها مهیاست
شب یلدا بیا روشن روان شو
به نزد شاعران همزبان شو
شب یلدا شب سال است ای دل
مرا در انجمن، شعر است محمل
شب یلدا بلند است و یگانه
نمیگیرد دلم هرگز بهانه
شب یلدا کنار دوستان باش
برای ما گلی از بوستان باش
شب یلدا به آجیل و ترانه
بساط میوهها در کنج خانه
شب یلدا، انار و هندوانه
غذا سبزی پلو، ماهی بهانه
_______________________
تک بیتی از سعدی شعر برای شب یلدا
هنوز با همه دردم امید درمان است
که آخری بود آخر شبان یلدا را
تک بیتی از خاقانی شعر برای شب یلدا
تو جان لطیفی و جهان جسم کثیف
تو شمع فروزنده و گیتی شب یلدا
تک بیتی از ناصر خسرو شعر برای شب یلدا
او بر دوشنبه و تو بر آدینه
تو لیل قدر داری و او یلدا
تک بیتی از سنایی غزنوی
به صاحبدولتی پیوند اگر نامی همی جویی
که از یک چاکری عیسی چنان معروف شد یلدا
تک بیتی از امیر معزی
ایزد دادار، مهر و کین تو گویی
از شب قدر آفرید و از شب یلدا
زانکه به مهرت بود تقرب مومن
زانکه به کینت بود تفاخر ترسا
_______________________
تک بیتی از فیض کاشانی
هنرت چیست جز این ریش که گویی به مثل
شب یلدا بود از بس که درازست و سیاه
تک بیتی از وحشی بافقی
شب نیکو سگال او شده چون روز رخشنده
چنان چون روز بدخواهش شده همچون شب یلدا
تک بیتی از مسعود سعد سلمان
گفتمش: با عارضت زلفت تناسب از چه یافت
گفت: ماه روشن است این و شب یلداست آن
تک بیتی از ابن حسام خوسفی
ز انوار ریاحین باغ و بستان گشته سرتاسر
منور چون عبادتگاه راهبانان شب یلدا
تک بیتی از امیر خسرو دهلوی
اشک خود بر خویش می ریزم چو شمع
با شب یلدا در آویزم چو شمع
منبع:yjc.ir