خطبه هنگام دفن حضرت زهرا
همیشه میتوان نوشت اما گاهی نوشتن آنقدر سخت و مشکل میشود که برای حرکت قلم بر کاغذ توان و اجازهای نیست.
شاید به این علت است که از آن کس و آن چیز که باید بنویسی آن قدر کوچکتر و حقیرتری که احساس شرم و خجالت میکنی، شرم از وصف عصمت و پاکی و ارزشمندی برفی دردانههای خداوند که بخواهی با کولهباری از گناه و دستانی آلوده، از پاکی و نجابت یکتانهی زمین و آسمان بنویس.
اما اگر جسارت و جرأتی هم پیدا شود بسته به تصویری است که جز مهربانی و صبر و شقاوت از این خاندان پیدا نیست.
سخن از دردانهای است که جهان به خاطر پدرش و پدرش به خاطر او آفریده شدهاند.
صحبت از الگو و اسوه زنان عالمین است.
دختری که مادر پدرش لقب گرفت و تمام دانستنیهای عالم از زمان آدم تا به حال در گفتار و کردار او که چندان سن و سالی هم نداشت، پیدا بود کسی که در مدت کوتاه عمرش خاکیان قدرش را ندانستهاند و جز جفا در حقش چیزی روا نداشتند شاید روزی در و دیوار نیم سوختهی خانه فاطمه به صدا دربیاید و از حادثه آن شب تلخ بگوید که چگونه عزیزترین کس پیامبر را مابین در و دیوار قرار دادند آن هم کسانی که خود را امت پیامبر مینامیدند.
شاید روزخطبه هنگام دفن حضرت زهرای در و دیوار حقیقت را فریاد بزنند، فریادی که تا جهان بشنود صدای مظلومیتاش را.
خطبه هنگام دفن حضرت زهرا چه بود؟
مبتدای شیعیان حضرت علی(ع) در خطبه ۲۰۲ نهجالبلاغه در هنگام دفن حضرت فاطمه(س) با پیامبر گرامی اسلام اینگونه درد دل می کند سلام بر تو ای رسول خدا(ص) سلامی از طرف من و دخترت که هم اکنون در جوارت فرود آمده و شتابان به شما رسیده است.
ای پیامبر خدا صبر و بردباری من با از دست دادن فاطمه(س) کم شده، و توان خویشتنداری ندارم اما برای من که سختی جدایی تو را دیده و سنگینی مصیبت تو را کشیدهام شکیبایی ممکن است این من بودم که با دست خود تو را در میان قبر نهادم و هنگام رحلت، جان گرامی تو میان سینه و گردنم پرواز کرد.
پس همهی ما از خداییم و به خدا بازمیگردیم.
پس امانتی را که به من سپرده بودی برگردانده شد و به صاحبش رسید از این پس اندوه من جاودانه و شب هایم شب زنده داری است تا آن روز که خدا خانه زندگی تو را برای من برگزیند.
به درستی گفتهاند که قدر گوهر را گوهری داند و قدر زر را زرشناس میداند.
برای هر چیز و هر کسی معیار و میزانی است که برای زنان عالمین هم، معیار و مقیاس کس جز فاطمه نیست.
گوهری ناب که هر کس با آن انس گرفت، عطر خوش و چهره نورانیاش فضا را تسخیر خواهد کرد.
کافی است چشم باز کنیم و دوباره از نو به حقیقت زندگی نگاه کنیم.
منبع: yjc.ir