۴۴ متن و شعر پیامک تسلیت شهادت حضرت فاطمه زهرا س + اس ام اس
متن تسلیت ایام فاطمیه ۹۹
فاطمه اکتفا به نامش نکنید
نشناخته توصیف مقامش نکنید
هر کس که در او محبت زهرا نیست
علامه اگر هست سلامش نکنید
بر حاشیهی برگ شقایق بنویسید
گل، تاب فشار در و دیوار ندارد
پیام تسلیت مخصوص شهادت حضرت زهرا س
هر سینه که دوستدار زهراست
آشفته و بی قرار زهراست
گنجینه ی هفت آسمان ها
در سینه ی خون نگار زهراست
از شرح کرامتش همین بس
عالم همه وامدار زهراست
پیامک تسلیت ویژه شهادت حضرت زهرا س
ای بتول پاک السلام / قلب چاک چاک السلام
حاصل جوانی علی / ماه ارغوانی علی
لحظهای درنگ کن بمان / وقت ناتوانی علی
بی تو سر بلند میکنند / دشمنان جانی علی
بی تو سجده میکند به خاک / روح آسمانی علی
___________
با نو نمییابیمت، اما کنار تو گریه مرسوم است، مگر میتوان پهلوی تو بود و شکسته نبود
نام خود را خصم، داغ ننگ زد / دید بار شیشه داری، سنگ زد
___________
پیغمبری که عمری غمخوار امتش بود
روی کبود زهرا (س) اجر نبوتش بود؟
فاطمیه قصه گوی رنجهاست فاطمیه تفسیر سوز مرتضیست
فاطمیه شعر داغ لاله است قصهی زهرای ۱۸ ساله ست
فاطمیه شرح دیوار و در است دفتر در مقام سخت زینب پرور است
___________
یا علی رفتم بقیع، اما چه سود / هر چه گشتم فاطمه آنجا نبود
یا علی قبر پرستویت کجاست / آن گل صدبرگ خوشبویت کجاست
هر چه باشد من نمک پروردهام / دل به عشق فاطمه خوش کردهام
___________
ﺍﯼ ﺭﻭﺡ ﺩﻭ ﺻﺪ ﻣﺴﯿﺢ ﻣﺤﺘﺎﺝ دَمَت
ﺯﻫﺮﺍﯾﯽ ﻭ. ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﻏﺒﺎﺭ ﻗﺪﻣﺖ
ﮐﯽ ﮔﻔﺘﻪ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺣﺮﻡ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﺑﺎﻧﻮ؟
ﺍﯼ ﻭﺳﻌﺖ ﺩﻟﻬﺎﯼ ﺷﮑﺴﺘﻪ، ﺣرمت…
ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺯﻫﺮﺍ (ﺱ) ﺗﺴﻠﯿﺖ ﺑﺎﺩ
___________
میخواست رخش پیش عدو زرد نباشدای کاش یکی بود در آن کوچه و میگفت:
آن کس که به زن حمله کند، مرد نباشد
___________
پس از مصیبت در، در بدر شدم، مادر
همین که از خبرت با خبر شدم مادر
نوشتهاند: چهل تن به یک نفر من هم
اسیر صورت آن یک نفر شدم مادر
اس ام اس تسلیت دهه فاطمیه و شهادت حضرت فاطمه س
تا که هیزمها به دست عدهای شر گر گرفت
کم کم آتش شد مهیا بعد آن در گر گرفت
پشت در بود و به پهلو تکیه بر آن داده بود
آتش در شعله زد یکباره معجر گر گرفت
___________
چندتایی زدند با پا در
تا که افتاد روی زهرا، در
گیرم از دست سنگها نشکست؟!
چه کند بار شیشه اش با، در
___________
ای روح آفتاب چرا پا نمیشوی
بانوی بو تراب چرا پا نمیشوی
پهلوی منهم از خبر رفتنت شکست
رکنم شده خراب چرا پا نمیشوی
___________
ناگفتهها دارد دل غم پرورت با من
حرفی بزن از گوشۀ چشم ترت با من
بانوی محجوبم بیا و در میان بگذار
شرح بلایی را که آمد بر سرت با من
___________
شکسته بال و پری ز. آشیانه میبردند
تن ضعیف غریبانه شبانه میبردند
جنازهای که همه انبیاء قربانش
چه شد که هفت نفر مخفیانه میبردند
___________
الهی داد از این دل داد از این دل / کنار قبر زهرا کرده منزل
بگو زهرا زجا خیزد ببیند / که اشک دیده کرد خاک او گل
شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت
___________
دوباره چشمهی اشک است که میجوشد
در امتداد نالهی یک طفل به پای تابوتی
خدا مادرم را کجا میبرند؟
ایام فاطمیه تسلیت و تعزیت باد
___________
بی تو با شمع علی تا به سحر میسوزد
شمع میمیرد و او بار دگر میسوزد
یک نفر مثل درختان سپیدار بلند
در خیالش همه شب بین دو در میسوزد
___________
تو فردترین وحیدۀ تاریخی
مستورهترین ندیدۀ تاریخی
از تربت پنهان تو معلوم شده
مظلومهترین شهیدۀ تاریخی
السلام عیلک یا فاطمه الزهرا
___________
در ظلمت شب شهاب را میشستند
آیینه آفتاب را میشستند
در چشمه خون چکان چشمان علی
پیمانه نور ناب را میشستند…
___________
دلم را با غم مادر نوشتن / غبار چادر خاکی نوشتن
خدا بر بیرق عشاق زهرا (س) / نوشت این طایفه شاه بهشتند
___________
پشت در میزدند مادر را
بی خبر میزدند مادر را
یک نفر بود پشت در، اما چهل نفر میزدند مادر را
___________
حریر سبز نبوت چه شد که چین خوردی؟
به همسرت که نگفتی کجا زمین خوردی
پس از نبی تو فقط غصه و فقط سیلی
برای یاری اسلام و حفظ دین خوردی
___________
بار الها چه کنم گوهرم از دستم رفت
همدم و مونس و غم پرورم از دستم رفت
ماه من در شب تاریک نهان شد در خاک
آخر آن مرغ شکسته پرم از دستم رفت
___________
تسلیت یا بن الحسن گشته عزای مادرت
آسمان دارالعزاست
بر مزار مخفی او خاک ریزی بر سرت
آسمان دارالعزاست
___________
غُربت آبادِ دیار آشناییها، بقیع!
همدم دیرینه غمهاى ناپیدا بقیع!
در تو حتّى لحظهها هم بى قرارى مىکنند
اى تمام واژههاى درد را معنى، بقیع!
___________
حضرت حیدر به نام فاطمه حساس بود
خلقت از روز ازل مدیون عطر یاس بودای که بستی راه را در کوچهها بر فاطمه
گردنت را میشکست آنجا اگر عباس بود
___________
ای تاج سر عالم و آدم زهرا / از کودکیام دل به تو دادم زهرا
آن روز که من هستم و تاریکی قبر / جان حسنت برس به دادم زهرا
عرض تسلیت به مناسبت فرا رسیدن ایام فاطمیه
___________
رفتی تو و زینبت ز. غم میسوزد
آتش ز. نوایش به دلم افروزد
این خانه عزاخانه شود بار دگر
هر گاه نگاه خود به در میدوزد
___________
فاطمیه آمد و آن مونس و همدم کجاست؟ شمع میپرسد ز. پروانه گل نرگس کجاست؟
در عزای مادرت یابن الحسن یکدم بیا، تا نپرسد این جماعت بانی مجلس کجاست
___________
رفتی، ولی نرفته گلم بوی تو هنوز
دارد سرم هوای سر کوی تو هنوز
بعد از تو سوی چشم مرا اشک میبردای سمت چشمهای ترم سوی تو هنوز
___________
رفتی ولی نرفته گلم بوی تو هنوز
دارد سرم هوای سر کوی تو هنوز
بعد از تو سوی چشم مرا اشک میبرد
ای سمت چشمهای ترم سوی تو هنوز
___________
پس از مصیبت در، در بدر شدم، مادر
همین که از خبرت با خبر شدم مادر
نوشتهاند: چهل تن به یک نفر من هم
اسیر صورت آن یک نفر شدم مادر
___________
تا که هیزمها به دست عدهای شر گر گرفت
کم کم آتش شد مهیا بعد آن در گر گرفت
پشت در بود و به پهلو تکیه بر آن داده بود
آتش در شعله زد یکباره معجر گر گرفت
___________
چندتایی زدند با پا در
تا که افتاد روی زهرا، در
گیرم از دست سنگها نشکست!!
چه کند بار شیشه اش با، در
___________
ای روح آفتاب چرا پا نمیشوی
بانوی بو تراب چرا پا نمیشوی
پهلوی منهم از خبر رفتنت شکست
رکنم شده خراب چرا پا نمیشوی
___________
ناگفتهها دارد دل غم پرورت با من
حرفی بزن از گوشۀ چشم ترت با من
بانوی محجوبم بیا و در میان بگذار
شرح بلایی را که آمد بر سرت با من
___________
شکسته بال و پری ز آشیانه میبردند
تن ضعیف غریبانه شبانه میبردند
جنازهای که همه انبیاء قربانش
چه شد که هفت نفر مخفیانه میبردند
___________
دلم را با غم مادر نوشتن / غبار چادر خاکی نوشتن
خدا بر بیرق عشاق زهرا(س) / نوشت این طایفه شاه بهشتند
___________
پشت در میزدند مادر را
بی خبر میزدند مادر را
یک نفر بود پشت در اما
چهل نفر میزدند مادر را
___________
حریر سبز نبوت چه شد که چین خوردی؟
به همسرت که نگفتی کجا زمین خوردی
پس از نبی تو فقط غصه و فقط سیلی
برای یاری اسلام و حفظ دین خوردی
___________
بار الها چه کنم گوهرم از دستم رفت
همدم و مونس و غم پرورم از دستم رفت
ماه من در شب تاریک نهان شد در خاک
آخر آن مرغ شکسته پرم از دستم رفت
___________
تسلیت یا بن الحسن گشته عزای مادرت
آسمان دارالعزاست
بر مزار مخفی او خاک ریزی بر سرت
آسمان دارالعزاست
___________
غُربت آبادِ دیار آشناییها، بقیع!
همدم دیرینه غمهاى ناپیدا بقیع!
در تو حتّى لحظهها هم بى قرارى مىکنند
اى تمام واژههاى درد را معنى، بقیع!
___________
فاطمیه آمد و آن مونس و همدم کجاست؟ شمع میپرسد ز پروانه گل نرگس کجاست؟
در عزای مادرت یابن الحسن یکدم بیا، تا نپرسد این جماعت بانی مجلس کجاست
منبع: yjc.ir