شعر و اشعار در مورد شهادت امام هشتم امام رضا برای شهادت 1400

سه شعر قدیمی درباره شهادت امام رضا مناسب برای شهادت 1400

شعر سید پوریا هاشمی برای شهادت امام رضا ع

در آستانت از تو پنهان نیست حیرانم
مانند یک نوزاد پاکم زیر بارانم

پای مرا بشکن که پابند خودت باشم
دستم بدامانت ببین الوده دامانم

پشت تو راه افتادن من سربراهم کرد
از یمن کلبُ باسط تو بودن انسانم

به آیه ی قرآن دور گنبدت سوگند
یاد تو می افتد دلم قرآن که میخوانم

بین تمام مردهای کل این عالم
مبهوت مردی زنان اهل نوقانم

گرچه عراقیها نجف یا کربلا دارند
با بودن تو سربلندم اهل ایرانم

راهی بغیر از راه مشهد را نمیدانم
هرجا که باشم کفتر جلد خراسانم

گفتند کارت را بگو کفتم هزاران شکر
از نوکران نوکرام قصر سلطانم

چشمم بغیر کربلا چیزی نمیبیند
از آن زمان که خیره ی آیینه بندانم

پیش رضا آواره ذکر حسین جان و..
پیش حسین آواره ذکر رضا جانم

____________________________

شعر شهادت امام هشتم شاعر امیرحسین آکار

نام حسین سینه زنان را یکی یکی
با گریه گرد کرببلا جمع میکند
نزدیک شصت روز خودش سفره پهن کرد
این سفره را امام رضا جمع میکند

باور کنید امام رضا هم در این دو ماه
لحظه به لحظه روضه گرفته ست در حرم
گاهی میان سینه زنان دم گرفته و
گاهی میان گریه کنان میزند قدم

از بعد اربعین که برای یکی دو روز
کرببلا و مشهدمان جا بجا شده ست
جامانده های قافله ی روز اربعین
مشهد برای چند شبی کربلا شده ست

آنقدر این امام رئوف ست در سفر
یک ذکر یا حسین فقط توشه میشود
این چند روزه از سر مهمان نوازی اش
حتی ضریح هم خود ِ شش گوشه میشود

در گوشه گوشه ی حرمش کربلا بپاست
باب الجواد سینه زنان یاد اکبرند
شش ماهه ای فلج که دخیل ضریح اوست
یک خانواده دست به دامان اصغرند

حالا خود ِ امام رضا روضه خوان شده
میخواند از تنی که پر از رد پا شده
یابن شبیب هم دو سه خط گریه میکند
صحن عتیق صحنه ی کرببلا شده

یک لحظه دید امام رضا دسته دسته اسب
با نعل تازه وارد گودال میشود
می دید پیش چشم پر از اشک بچه ها
بابای پاره پاره تنی چال میشود

حالا رسیده بود به خنجر به حنجری
با ضربه های آخر او استخوان شکست
وقتی رسید صحنه به سرهای روی نی
دیدند زائران سر سلطانشان شکست

__________________________

امیر عظیمی شعر درباره شهادت امام رضا ع

به هنگام گرفتاری توکل بر خدا عشق است
گره ها را سپردن دست یار آشنا عشق است

بیا تسلیم حق باشیم و راضی بر رضای او
که در سیر اِلیَ اللّهی توسل بر رضا عشق است

تفال زد برایم پیر راهی از کتاب عشق
در آمد ایهاالعالم علی موسی الرضا عشق است

زیارت می کنم قبر شریفش را که این آقا
برای دیدن زائر بیاید در “سه جا” عشق است

بیاید وقت میزان و صراط و نامه ی اعمال
بگیرد پیش چشم منکران دست مرا عشق است

گدایی از کسی جز حق خجالت آور است اما
اگر سلطان رضا شد تا ابد باشم گدا عشق است

برای من که بی درد و ضعیف و بی کس و کارم
رضا هم درد باشد هم به درد من دوا عشق است

گرفتارم، گرفتارم، گره روی گره دارم
سراسر حاجتم از او شوم حاجت روا عشق است

گره هایی به دست پنجره فولاد او وا شد
بگیرم امشب از دستش جواز کربلا عشق است

منبع:yjc.ir

☀️ مذهبی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *